وضع مبهماتوضع مبهمات در دو معنا به کار رفته است: ۱. معانی و چگونگی وضع الفاظ مبهم ضمیر؛ ۲. اسم اشاره و موصول. این بحث در اصول فقه کاربرد دارد. ۱ - معنای مبهماتمبهمات، به الفاظ دارای ابهام گفته میشود، مانند: ضمایر، اسمای اشاره و موصولات. برخی معتقدند مبهمات برای ایجاد اشاره، و برخی دیگر معتقدند برای دلالت بر معانی خارجی هنگام اشاره و تخاطب وضع شده است. در کتاب «اجود التقریرات» آمده است: «فالصحیح فی المقام ان یقال:ان اسماء الاشارة و الضمائر و نحوهما وضعت للدلالة علی قصد تفهیم معانیها خارجا عند الاشارة والتخاطب لامطلقا، فلا یمکن ابراز تفهیم تلک المعانی بدون الاقتران بالاشارة و التخاطب...». [۱]
خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۱، ص ۹۱.
۲ - اقوال اصولیان در وضع مبهماتدرباره وضع مبهمات، میان اصولیها اختلاف است؛ مشهور معتقدند در مبهمات، وضع عام و موضوع له خاص است، اما برخی مانند مرحوم «آخوند خراسانی» معتقدند در مبهمات، وضع عام و موضوع له عام است. [۲]
آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص ۲۷.
[۳]
خمینی، روح الله، مناهج الوصول الی علم الاصول، ج ۱، ص ۹۶.
[۴]
شیرازی، محمد، الاصول، ج ۱، ص ۳۳-۲۴.
۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوين توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، برگرفته از مقاله «وضع مبهمات». ردههای این صفحه : مباحث الفاظ | وضع اسما
|